امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

امیرعلی جون

تغییرات

سلام پسری....الان تو ایوون خونه مامان جون خوابیدی. هوا خیلی دلچسب و کاملا بهاریه..چندروز پیش مامان جون و بابا جون رفتن کربلا و ما یه چند روز اینجا و چند روز خونه خودمون همراه خاله ستاره می مونیم.دیروز بالاخره بعد از نه ماه اولین دندونتو دیدم! و جالبه که قراره تقریبا همزمان یک جفت دندون خرگوشی خوشگل اونهم تو فک بالا داشته باشی. آخه معمولا دندون پایین زودتر در میاد.وقتی مامان جون از مسافرت برگشت واست آش دندونی درست میکنیم.اینروزها وقتی به آهنگای شاد مورد علاقه خودت گوش میدی دست میزنی و همزمان سرتو تکون میدی و خلاصه اینکه از خودت خوشحالی در وکنی.هر وقت هم حال و حوصله داشته باشی بای بای میکنی.هنوزم اصوات نامفهوم بابا و دد میگی و خدارو شکر غذا خو...
31 فروردين 1393

عید93

این عید هم اومد و گذشت چقدر سریع ...واقعا در یک چشم برهم زدن اومد و رفت....روزهای شلوغ و پرهیجانی بود.نکته های مهمش رو میگم..اول از همه اینکه پسرم کمال همکاری رو به جا آورد.در تمام عید دیدنی ها پا به پای منو بابایی اومد و اذیت نکرد که هیچ تقریبا هم ما و هم اکثر اقوام رو سورپرایز کرد و نشون داد که چه بچه خوش برخورد و معاشرتی تشریف داره. حتی بغل آدمهایی رفت که فقط برای اولین بار می دیدشون. تازه خیلی هم خوشحال و سرخوش و مشعوف بود ازونهمه گشت و گذار و تنوع! نکته بعدی هشتم فروردین به دعوت دایی من تقریبا کل فامیل مادری رفتیم جنگل و نهار مهمان ایشون بودیم که خیلی خوش گذشت.کوچکترین نی نی اون جمع امیر علی بود که بازم خدا رو شکر بچه خوبی بود.هم من و ...
19 فروردين 1393
1